در نظام حقوقی ایران، اجرای عدالت تنها به معنای ستاندن حق طلبکار (محکومٌله) نیست، بلکه حفظ کرامت انسانی و تأمین حداقلهای معیشتی برای فرد بدهکار (محکومٌعلیه) و خانواده او نیز از ارکان اساسی آن به شمار میرود. یکی از مهمترین تجلیات این رویکرد حمایتی، نهادی است تحت عنوان “مستثنیات دِین”. این مفهوم حقوقی، خط قرمزی را ترسیم میکند که بر اساس آن، برخی از اموال و داراییهای بدهکار از شمول توقیف و فروش برای پرداخت بدهی خارج میشوند تا زندگی او و افراد تحت تکفلش دچار اختلال شدید و غیرقابل جبران نشود.
این مقاله به صورت تخصصی و با رویکردی کاملاً حقوقی و قانونی، به تحلیل ابعاد مختلف مستثنیات دین، مصادیق آن بر اساس آخرین اصلاحات قانونی، چالشهای اجرایی و نکات کلیدی مرتبط با آن میپردازد.
مستثنیات دین چیست؟
چرا قانونگذار برخی اموال را از چرخه اجرای حکم خارج میکند؟ پاسخ در تلاقی دو اصل بنیادین نهفته است: اصل ضرورت اجرای احکام و اصل حفظ کرامت انسانی و نظم عمومی.
- اصل ضرورت اجرای احکام: اعتبار دستگاه قضایی و قطعیت آراء دادگاهها ایجاب میکند که احکام صادره به طور کامل و مؤثر اجرا شوند. اگر بدهکار بتواند به سادگی از پرداخت دیون خود شانه خالی کند، اعتماد عمومی به سیستم قضایی خدشهدار شده و حقوق طلبکاران تضییع میگردد.
- اصل حفظ کرامت انسانی و نظم عمومی: در مقابل، اگر اجرای حکم به قیمت بیخانمان شدن، گرسنگی و از هم پاشیدگی کانون خانواده بدهکار تمام شود، این امر نه تنها با اصول اخلاقی و حقوق بشری در تضاد است، بلکه میتواند منجر به بروز ناهنجاریهای اجتماعی و به خطر افتادن نظم عمومی جامعه شود. فردی که تمام دارایی خود، حتی ابزار کار و سرپناهش را از دست میدهد، پتانسیل تبدیل شدن به یک معضل اجتماعی را خواهد داشت.
مستثنیات دین دقیقاً در نقطه تعادل این دو اصل قرار گرفته است. این نهاد حقوقی به طلبکار اجازه میدهد تا از اموال مازاد بر نیازهای اساسی بدهکار، طلب خود را وصول کند و همزمان، یک سپر حمایتی برای بدهکار فراهم میآورد تا حداقلهای یک زندگی شرافتمندانه برای او حفظ شود.
مبنای قانونی اصلی این موضوع، ماده ۲۴ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب ۱۳۹۴ است. این ماده به صراحت، فهرستی از اموالی که قابل توقیف نیستند را برشمرده است. پیش از این قانون، ماده ۵۲۴ قانون آیین دادرسی مدنی به این موضوع میپرداخت که با تصویب قانون جدید، جایگاه خود را به ماده ۲۴ مذکور داد.
مصادیق مستثنیات دین
ماده ۲۴ این قانون، موارد زیر را به عنوان مستثنیات دین معرفی میکند. در ادامه هر یک از این موارد را به تفصیل بررسی میکنیم:
بند الف: منزل مسکونی متعارف
- متن بند: “منزل مسکونی که عرفاً در شأن محکومٌعلیه در حالت اعسار او باشد.”
این بند یکی از مهمترین و در عین حال چالشبرانگیزترین موارد است. نکات کلیدی آن عبارتند از:
- منزل مسکونی: صرفاً ملکی که به عنوان محل سکونت اصلی و دائمی بدهکار و خانوادهاش استفاده میشود، مشمول این حمایت است. ویلاهای تفریحی، باغها یا خانههای دومی که استفاده مسکونی دائمی ندارند، از دایره مستثنیات دین خارج هستند.
- مفهوم “شأن عرفی در حالت اعسار”: این بخش، کلید تفسیر بند است. قاضی اجرای احکام باید تشخیص دهد که یک منزل “متعارف” برای فردی که توانایی پرداخت دیون خود را ندارد (معسر است)، چه ویژگیهایی دارد. این تشخیص به عوامل متعددی بستگی دارد:
- تعداد افراد خانواده تحت تکفل محکومٌعلیه.
- موقعیت اجتماعی و شغلی او (پیش از اعسار).
- محل سکونت (ارزش املاک در یک کلانشهر با یک شهر کوچک متفاوت است).
- وضعیت خاص محکومٌعلیه (مانند وجود فرد معلول در خانواده).
هدف قانونگذار، حفظ یک کاخ یا منزل مجلل برای بدهکار نیست، بلکه تأمین یک سرپناه حداقلی و آبرومندانه است. اگر بدهکار در منزلی بسیار گرانقیمت و بزرگ سکونت داشته باشد که فراتر از شأن او در حالت اعسار تشخیص داده شود، دادگاه میتواند دستور فروش آن ملک و تخصیص بخشی از بهای آن برای تهیه مسکن متعارف برای بدهکار را صادر کرده و مابقی را برای پرداخت بدهی به طلبکار اختصاص دهد.

بند ب: اثاثیه مورد نیاز زندگی
- متن بند: “اثاثیه مورد نیاز زندگی که برای رفع حوائج ضروری محکومٌعلیه و افراد تحت تکفل وی لازم است.”
این بند شامل وسایلی میشود که برای یک زندگی روزمره و عادی ضروری هستند. مصادیق آن کاملاً عرفی است و شامل مواردی مانند یخچال، اجاق گاز، فرش، ظروف آشپزخانه، تلویزیون (در حد معمول و نه یک سیستم سینمای خانگی لوکس)، وسایل گرمایشی و سرمایشی متعارف و… میشود. اثاثیه و لوازم تجملی، لوکس، عتیقه و غیرضروری (مانند چند دست مبلمان گرانقیمت، تابلوهای نفیس و…) مشمول این بند نبوده و قابل توقیف هستند. تشخیص این امر نیز با قاضی اجرای احکام است.
بند ج: آذوقه موجود به قدر احتیاج
- متن بند: “آذوقه موجود به قدر احتیاج محکومٌعلیه و افراد تحت تکفل وی برای مدتی که عرفاً آذوقه ذخیره میشود.”
هدف این بند، جلوگیری از گرسنگی و تأمین امنیت غذایی حداقلی بدهکار و خانواده اوست. میزان آذوقه بر اساس تعداد افراد خانواده و عرف محل (مثلاً در مناطق روستایی ممکن است ذخیره آذوقه برای مدت طولانیتری مرسوم باشد) تعیین میشود. مقادیر مازاد بر این نیاز، قابل توقیف است.
بند د: کتب و ابزار علمی و تحقیقاتی
- متن بند: “کتب و ابزار علمی و تحقیقاتی برای اهل علم و تحقیق متناسب با شأن آنها.”
این بند حمایتی ویژه از قشر دانشگاهی، پژوهشگران، طلاب و نویسندگان است. کتابخانه شخصی یک استاد دانشگاه یا ابزار آزمایشگاهی یک محقق که برای کار علمی او ضروری است، قابل توقیف نیست. معیار در اینجا “تناسب با شأن” است. یک مجموعه کتاب بسیار نفیس و گرانقیمت که جنبه سرمایهای دارد، ممکن است از شمول این بند خارج شود.
بند هـ: وسایل و ابزار کار
- متن بند: “وسایل و ابزار کار کسبه، پیشهوران، کشاورزان و سایر اشخاصی که برای امرار معاش ضروری آنها و افراد تحت تکفلشان لازم است.”
این بند یکی از حیاتیترین موارد است، زیرا مستقیماً با توانایی بدهکار برای بازگشت به چرخه اقتصادی و کسب درآمد در ارتباط است. توقیف ابزار کار یک نجار، وسایل تعمیرگاه یک مکانیک یا تراکتور یک کشاورز، به معنای قطع تنها منبع درآمد او و ناتوانی دائمی در پرداخت بدهی و تأمین معاش است. بنابراین، قانونگذار این اموال را مصون از توقیف دانسته است.
نکته مهم: اگر ارزش ابزار کار بسیار فراتر از نیاز متعارف باشد (مثلاً یک مکانیک چند دستگاه بالابر پیشرفته داشته باشد در حالی که یک دستگاه برای کار او کافی است)، دادگاه میتواند ابزار مازاد را توقیف کند.
بند و: تلفن مورد نیاز
- متن بند: “تلفن مورد نیاز مدیون.”
با توجه به اهمیت ارتباطات در دنیای امروز، قانونگذار یک خط تلفن (اعم از ثابت یا همراه) را که برای نیازهای ارتباطی ضروری مدیون است، از توقیف معاف کرده است. طبیعتاً این شامل خطوط متعدد یا شمارههای بسیار گرانقیمت و رند که جنبه سرمایهای دارند، نمیشود.
بند ز: مبلغ ودیعه مسکن استیجاری
- متن بند: “مبلغ ودیعه توکیع شده در قرارداد اجاره مسکن، در صورتی که پرداخت اجارهبها با توجه به شأن محکومٌعلیه در حالت اعسار او دشوار باشد و موجر از پرداخت آن امتناع کند.”
این بند یک نوآوری مهم در قانون سال ۱۳۹۴ است. اگر بدهکار مستأجر باشد و مبلغی را به عنوان ودیعه (رهن) نزد موجر داشته باشد، این مبلغ اصولاً جزو داراییهای او و قابل توقیف است. اما این بند یک استثناء قائل شده است: اگر منزل استیجاری، تنها سرپناه بدهکار باشد و مبلغ ودیعه برای اجاره یک مسکن متعارف دیگر “ضروری” باشد، این مبلغ در محدوده یک ودیعه متعارف، جزو مستثنیات دین محسوب میشود و غیرقابل توقیف است. به عبارت دیگر، طلبکار نمیتواند با توقیف پول پیش خانه، بدهکار را بیخانمان کند. مازاد بر مبلغ ودیعه متعارف، قابل توقیف خواهد بود.

اموال غیرقابل توقیف خارج از ماده ۲۴
علاوه بر موارد فوق، برخی اموال دیگر نیز به موجب قوانین خاص، غیرقابل توقیف هستند:
- یکچهارم یا یکسوم حقوق و مزایای کارمندان و کارگران: بر اساس ماده ۹۶ قانون اجرای احکام مدنی، حقوق و مزایای کارکنان دولت و کارگران بخش خصوصی تا حدودی از توقیف مصون است. اگر محکومٌعلیه دارای همسر یا فرزند باشد، تنها “یکچهارم” حقوق او قابل توقیف است و اگر مجرد باشد، “یکسوم” آن توقیف میشود. مابقی حقوق برای تأمین معاش او باقی میماند.
- وجوه و مزایای پرداختی به ایثارگران: بر اساس قوانین حمایتی مربوط به ایثارگران، وجوهی که به این عزیزان پرداخت میشود، اصولاً قابل توقیف برای دیون عادی نیست.
چالشها و نکات اجرایی در تشخیص مستثنیات دین
- عرفی و تفسیری بودن: بزرگترین چالش در این حوزه، کلی و عرفی بودن بسیاری از عبارات قانون (مانند “شأن متعارف”، “مورد نیاز”، “ضروری”) است. این امر دست قاضی را در تفسیر باز میگذارد اما میتواند منجر به اعمال سلیقه و رویههای متفاوت در دادگاههای مختلف شود.
- تبدیل یا فروش مال: اگر مالی که جزو مستثنیات دین است (مثلاً منزل مسکونی) توسط بدهکار فروخته یا به مال دیگری تبدیل شود، آیا آن مال جدید یا پول حاصل از فروش نیز جزو مستثنیات دین است؟ رویه قضایی عموماً معتقد است که اگر این تبدیل برای حفظ همان نیاز ضروری باشد (مثلاً فروش خانه بزرگتر برای خرید خانهای متعارف)، خاصیت حمایتی آن باقی میماند. اما اگر پول حاصل از فروش صرف امری غیرضروری شود، قابل توقیف خواهد بود.
- مستثنیات دین در خصوص دیون با ماهیت خاص: آیا مستثنیات دین در برابر همه دیون اعتبار دارد؟ پاسخ منفی است. در خصوص مهریه، وضعیت متفاوت است. مطابق تبصره ۲ ماده ۲۴ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی، مقررات مربوط به مستثنیات دین تا سقف مشخصی از مهریه (که سالانه توسط قوه قضائیه اعلام میشود) قابلیت استناد ندارد. یعنی برای وصول مهریه تا آن سقف، میتوان حتی اموال مشمول مستثنیات دین را توقیف کرد. همچنین در دیون ناشی از جرائم کیفری (رد مال)، رویه قضایی تمایل به عدم پذیرش کامل مستثنیات دین دارد.
- بار اثبات: اصولاً اثبات اینکه مالی جزو مستثنیات دین است، بر عهده محکومٌعلیه (بدهکار) است. او باید به دادگاه ثابت کند که ملک مورد نظر تنها منزل مسکونی اوست یا ابزار توقیفشده، تنها وسیله امرار معاش او میباشد.
سخن پایانی
نهاد “مستثنیات دین” یکی از عادلانهترین و انسانیترین تأسیسات حقوقی در نظام قضایی ایران است که توازنی دقیق میان حقوق طلبکار و نیازهای اساسی بدهکار برقرار میکند. این مفهوم، تضمین میکند که فرآیند اجرای حکم، به ابزاری برای نابودی کامل زندگی اقتصادی و اجتماعی یک فرد تبدیل نشود و همواره روزنهای برای بازگشت و جبران برای او باقی بماند. درک صحیح و دقیق مصادیق و شرایط اعمال این قاعده، هم برای طلبکاران در جهت پیگیری مؤثر حقوق خود و هم برای بدهکاران برای دفاع از حداقلهای زندگیشان، امری ضروری و حیاتی است.
سوالات پر تکرار
به طور کلی خیر. خودروی شخصی در حالت عادی جزو لوازم ضروری و حوائج زندگی محسوب نمیشود و یک کالای مصرفی لوکس یا نیمهلوکس تلقی میگردد، بنابراین قابل توقیف است. استثناء زمانی است که محکومٌعلیه بتواند به دادگاه اثبات کند که خودرو، “ابزار کار” ضروری او برای امرار معاش است (مانند رانندگان تاکسی اینترنتی، وانتبارها یا بازاریابانی که شغلشان مستلزم استفاده مداوم از خودرو است).
قانون فقط “یک” منزل مسکونی متعارف را در شأن حالت اعسار، جزو مستثنیات دین میداند. بنابراین، خانه دوم (یا خانههای بعدی) بدون هیچ قید و شرطی قابل توقیف و فروش برای پرداخت بدهی است، حتی اگر خانه اول بسیار معمولی و ساده باشد.
بله. ماهیت دین (اعم از اینکه ناشی از چک، سفته، رسید عادی یا حکم دادگاه باشد) تأثیری در اعمال قاعده مستثنیات دین ندارد. در تمام این موارد، بدهکار میتواند به غیرقابل توقیف بودن اموال مذکور در ماده ۲۴ استناد کند، مگر در موارد استثنایی مانند مهریه (تا سقف مقرر).
اگر مالی به عنوان تأمین خواسته یا دستور موقت قبل از صدور حکم قطعی توقیف شده باشد و بعداً مشخص شود که آن مال جزو مستثنیات دین است، محکومٌعلیه میتواند از دادگاه درخواست رفع توقیف از آن مال را بنماید. دادگاه پس از احراز شرایط، دستور رفع توقیف از مال مذکور را صادر خواهد کرد.